• وبلاگ : كلبه عشق
  • يادداشت : داستان واقعي ...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 30 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلاااااام

    داستان جالبي بود به نظرمن اگر هم ميخواست به سراغ نفرقبلي بره اين رسمش نبود که اينطوري جدا بشه از علي

    ازاين نامرديها فراوونه تو اين زمونه

    پاينده باشي