من خودمم من خاطره سنگين نگاه توام که در خم کوچه جا گذاشتيمن نگران ترين دلواپسي شبهاي صبح نشده ات هستممن نفس سبز ترانه در گلوي بي صداي باد تو پيچ وتاب خاطره هاي هميشه سبز نگاهت.......که گره خورده به بغض ابر بي بارانت با صداي تو هر صبح اغاز مي شوم بي صداي تو هر شب ميميرممن - توام تو خود تويي که هيچ وقت من نشدي تا من ما شوم